خیلی وقته...
 
๑۩۞۩๑سرزمین عشق ๑۩۞۩๑
پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, :: 16:13 ::  نويسنده : vahid       

خيلي وقته که برات ننوشتم و اين بار که

دارم مي نويسم نمي دونم از چي بايد بگم !

از تو ... از خودم ؟ ... يا از ... نمي دونم !

شايد دلم مي خواد از اين بغضي بگم که هر وقت

اسمت مي ياد تبديل به يه اشک کوچيک مي شه 

و واسه اين که کسي نفهمه زود پاک مي شه !

و يا شايد از اين فاصله ها بگم . فاصله هايي

که به هر دري مي زنم تا کمشون کنم , 

ولي آخر سر نااميد تر از هميشه

مي بينم که بيشترشون کردم !

خيلي وقتا دلم مي خواد از خاطره ها

بگم ! خاطره هاي قشنگ !

روزايي که احساس مي کردم دوستم داري ! 

روزايي که احساس مي کردم

جزئي از زندگي ات شدم ...

نمي دونم کي , کجا و چطوري اين فاصله ها افتادند ؟! 

فاصله هايي که به بغض توي گلوم

تبديل شدن و نمي تونن اشک بشن !

نمي دونم مقصر کي بود ؟ من ؟ تو ؟

خدا ؟ يا ... ؟؟؟ يا اون تقدير لعنتي !

تقديري که دوست داشتم تو رو

هميشه پيش من نگه داره و اون ... 

خيلي راحت تو رو ازم دور کرد ! خيلي راحت...

شايد دلم بخواد از احساسم بگم ! از اين

همه بي اعتمادي که عين خوره تو جونم افتاده ! 

احساسايي که دارن ديوونه ام مي کنن ! 

احساسايي که بهم مي گن دلت

نمي خواد لحظه هات رو با من بگذروني !

و شايد بايد گله کنم ! 

از خدا ! شايد دلم مي خواد داد بزنم

و بگم خدايا اين چه امتحاني بود ؟؟؟

مگه نگفتي تو خونه من هر چي

بخواين بهتون مي دم . پس چي شد ؟ 

و شايد ... شايد دلم مي خواد از آرزوهام بگم !

آرزوهايي که عضو ثابت همشون تو بودي !

آرزوهايي که فقط و فقط به عشق تو مي ساختمشون ! 

آرزوهايي که عين بچه ها دوسشون داشتم ! پاره تنم

بودن والان دارم خشک شدنشون رو مي بينم

و براي نجاتشون فقط مي تونم اشک بريزم ! 

اشک بريزم و از خدا کمک بخوام ! 

و شايد دلم مي خواد از تولد بگم ! تولد تو و

تولدي که تولد دوباره من به زندگي بود !

شايد هم از شاخه هاي رز

سرخي بگم که هميشه روبروم هستند ! 

شايد دلم بخواد از خودم بگم ! خودم و

دلتنگي هام ! ..... که با کمرنگ شدن سايه تو از

زندگي اش ديگه هيچ رمقي نداره !

.... که هيچ کس نفهميد چي ميگه و چي مي کشه !

حتي عزيز دردونه دلش هم درکش نکرد !

نمي گم بي تو زندگي معنا نداره ! نه ...!!! ولي بي تو

بزرگ ترين کنج دلم واسه هميشه خالي مي مونه ! 

تا آخر عمرم !!!

بي تو آرزوهام فقط و فقط يه آرزو مي مونن ! 

کاش تو هم حرفام مي شنيدي و مي فهميدي !!! 

خدايا خودت ميدوني چقدر دوسش دارم پس مواظبش باش

 





درباره وبلاگ

نام : غم نام خانواگي:بيسیک نام پدر:درد نام مادر: پريشاني نام پدربزرگ : درويش تنها نام مادربزرگ : سلطان غم محل تولد:ويرون شهر تاريخ تولد:يكي از روز هاي باروني شماره شناسنامه : عدد تنهايي شغل:منتظر وضعيت فكري:فقط سوال جرم:افراط درعاشقي تاريخ جرم:روز اول خوشي ساعت جرم:شروع تپش قلب محل جرم :آشيان دوست علت جرم:فقط زندگي وزن:به سنگيني بغض چند ساله قد:كمتر از خاك رنگ چشم:صورتي رنگ مو:همرنگ درد تحصيلات:پايه آخر بد بختي مدت محکوميت : حبس ابد چراغم : شمع سقفم : اسمان مونسم : شب کارم : حسرت يادم : انتظار تو دردم : فراغ فريادم : سکوت ارزويم :ديدار تو زندگيم : فقط تو ادرس : خيابان غمستان – ميدان تنهايي – چهارراه بدبختي – خيابان رنج – کوچه غربت
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ๑۩۞۩๑ سرزمین عشق๑۩۞۩๑ و آدرس bia2sarzamine-eshgh.LoxBlog .ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)